[ad_1]

جهان بینی پراکنده ای از واقعیت

برچسب ها: # واقعیت ، # واقعیت

14 ژانویه 2021 | از: veritaholic | علوم پایه بدون شرح

(Christian Berggren، Quillette)

مشاهده متن اصلی

3- فرصت رشد پایدار جمعیت: آیا این مسئله به سادگی اجتناب ناپذیر است؟

اگرچه پیش بینی جمعیت جهانی موضوع مهمی برای کامل بودن حقایق و مبنای اصلی حمایت از آینده خوش بینانه ای است که این کتاب بر آن اصرار دارد ، اما روش تجزیه و تحلیل آنها از بسیاری جهات مشکل ساز است. آخرین پیش بینی ، پیش بینی جمعیت سازمان ملل برای سال 2017 ، پیش بینی می کند که رشد جمعیت جهان با سرعتی بیشتر از آنچه واقعیت پیش بینی کرده است ، انجام شود. امروز ، جمعیت جهانی حدود 7 میلیارد نفر در سال 2100 بین 10 تا 13 میلیارد نفر خواهد بود. واقعیت طور دیگری صحبت می کند. در پایان این قرن ، جمعیت ثبات خواهد یافت و دلیل اصلی این است که دیگر تعداد کودکان افزایش نخواهد یافت. به طور خاص ، نویسندگان استدلال می کنند که کاهش مرگ و میر نوزادان به طور مستقیم منجر به کاهش نرخ باروری می شود. “با افزایش تعداد بازماندگان ، جمعیت نیز کاهش می یابد.”

ادعاها مبنی بر تثبیت جمعیت در پایان این قرن ، رشد جمعیت در آینده تعداد کودکان را تعیین می کند و کاهش مرگ و میر نوزادان منجر به کاهش سطح باروری و سرکوب رشد جمعیت می شود ، همه تأیید نشده است.

اول ، سازمان ملل متحد پیش بینی های جمعیتی خود را حتی پس از ورود به قرن بیست و یکم نیز به میزان قابل توجهی تغییر داده است. پیش بینی ها برای جمعیت آفریقا به ویژه متفاوت است. در سال 2010 ، سازمان ملل پیش بینی کرد که جمعیت آفریقا در پایان این قرن 3.6 میلیارد نفر باشد ، اما هفت سال بعد این تعداد با 900 میلیون نفر افزایش به 4.5 میلیارد نفر رسیده است. به طور خاص ، پیش بینی های جدید مبتنی بر احتمالات بیزی نشان می دهد که عدم اطمینان زیادی در جمعیت جهان در سال 2100 وجود دارد. محققان احتمال تثبیت جمعیت جهان را در حدود 30٪ تخمین می زنند. “این بدان معنی است که تا زمانی که در سطح صحرای آفریقا کاهش بی سابقه ای در سطح باروری رخ ندهد ، ایجاد ثبات برای جمعیت جهان دشوار خواهد بود.”

دوم ، گزارش سازمان ملل نشان می دهد که تعداد کودکان امروز تعیین کننده رشد جمعیت در آینده نیست. در این گزارش آمده است كه جمعیت آینده بیشتر از تعداد فرزندان به نرخ باروری در آینده وابسته است. به عبارت دیگر ، در مورد کشورهایی که نرخ باروری بالایی دارند ، دستورالعمل توسعه پایدار 2030 ، که تنها 15 سال بعد است ، از عدم اطمینان بسیار زیادی در پیش بینی جمعیت برخوردار است … اگر کاهش در سطح باروری کندتر از حد انتظار است ، جمعیت در تمام زمانهای بعدی حتی بیشتر خواهد شد. “

سوم ، هیچ رابطه علتی بین مرگ و میر پایین نوزاد و نرخ پایین باروری وجود ندارد. واقعیت این است که مرگ و میر نوزادان در مصر از 30٪ در سال 1960 به 2.3٪ امروز رسیده است که “معجزه سلامت عمومی” نامیده می شود. نویسندگان می گویند: “اکنون والدین مصری می دانند که همه فرزندان آنها زنده می مانند … بنابراین ، دلیل داشتن یک خانواده بزرگ از بین رفته است. “اگر آنها صحت داشته باشند ، جمعیت مصر اکنون مجبور به ایجاد ثبات شده است. با این حال ، جمعیت مصر که در سال 2000 70 میلیون نفر بود ، در سال 2017 97 میلیون نفر بود و پیش بینی می شود تا سال 2100 به 200 میلیون نفر برسد. سایر کشورهای آفریقایی نیز روند مشابهی دارند. به عنوان مثال ، در نیجریه ، مرگ و میر نوزادان از دهه 1980 به بعد یک سوم کاهش یافته است ، اما نرخ باروری افزایش یافته است ، که منجر به رشد سریع جمعیت می شود.

کاهش مرگ و میر نوزادان و افزایش جمعیت کشورهای آفریقایی با باروری بالا نشان می دهد که هیچ رابطه علalی مشخصی بین این دو عدد وجود ندارد. سازمان ملل اخیراً پیش بینی کرده است که جمعیت 91/1 میلیارد نفری نیجریه در سال 2017 ، تا سال 2100 ، 7.94 میلیارد نفر باشد. تانزانیا با 57 میلیون 340 میلیون و جمهوری دموکراتیک کنگو با 81 میلیون 339 میلیارد خواهد بود. چگونه این پدیده را توضیح می دهد که نرخ باروری آفریقا در مقایسه با آسیا که همان مرحله رشد را پشت سر گذاشته است ، بیشتر است؟ البته ، هیچ توضیحی ، در حقیقت ، کامل بودن وجود ندارد. در واقع ، این حتی ذکر نشده است. محققان دیگر خصوصیات محلی یک خانواده پرجمعیت ، ویژگی های مذهبی پیشگیری از بارداری و سیاستمداران را که جمعیت را یک نیروی ملی می دانند ، ذکر می کنند. جان موگبل ، رئیس جمهور تانزانیا می گوید وقتی کشور به مردم احتیاج دارد ، زنانی که از پیشگیری از بارداری استفاده می کنند زنان تنبلی هستند و باید قرص های ضد بارداری را متوقف کنند. در دهه 1960 ، بسیاری از کشورهای آسیایی دارای اقتصاد پیشرفته ، بهبود شرایط بهداشتی ، سطح تحصیلات بالاتر و مرگ و میر و باروری نوزادان پایین تر بودند. با این حال ، کاهش باروری و مرگ و میر باعث نشده است که کاهش مرگ و میر نوزادان به دلیل توسعه اقتصادی منجر به کاهش نرخ باروری شود. برنامه ریزی خانواده به رهبری دولت منجر به کاهش نرخ باروری در ایران ، چین و کره شده است. در مورد چین ، نرخ باروری قبل از وقوع توسعه اقتصادی به نصف کاهش یافت و این کاهش نرخ باروری منجر به توسعه سریع اقتصادی و کاهش فقر شد. گیلوم استدلال می کند که سطح پایین باروری مقدم بر توسعه اقتصادی است و توسعه اقتصادی دوباره منجر به سطح پایین باروری می شود. بسیاری از محققان از بین رفتن برنامه ملی خانواده امروزی انتقاد کرده اند ، همراه با این واقعیت تأسف آور که اکنون فقط 1٪ کمک به کشورهای در حال توسعه برای تنظیم خانواده استفاده می شود. هنوز هم سطح بالای باروری در کشورهای جنوب صحرای آفریقا می تواند رشد اقتصادی را کند و مشکل برای حل فقر کند.

موقعیت و جبرگرایی ambidextrous

موقعیت واقعیات در مورد تنظیم خانواده مبهم است. آنها به “معجزه تنظیم خانواده” در ایران استناد می كنند ، زمانی كه تعداد كودكانی كه در سال 1984 از یك زن به دنیا آمدند ، 15 سال بعد از شش فرزند به دو فرزند رسید. طبق واقعیت ، این نتیجه سرمایه گذاری مستقیم دولت ، از جمله بزرگترین کارخانه تولید کاندوم در جهان و آموزش جنسی اجباری برای نامزدهای جوان است. از طرف دیگر ، آنها هیچ نتیجه ای از این موفقیت ایرانی نمی گیرند و آن را با موفقیت فوق الذکر مصر مقایسه نمی کنند. و نمی گوید که چگونه می توان استراتژی ایران را برای سایر کشورها مانند کشورهای مسلمان نیز به کار برد.

چند سال پیش ، یک روزنامه نگار از هانس روزلینگ برای یک روزنامه سوئدی پرسید که بزرگترین عامل پیش بینی جمعیت چیست ، و او پاسخ داد: “این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می افتد. مثل این است که فردا بپرسید چگونه خورشید طلوع می کند. مردم در تصمیم گیری درباره زندگی خود آزاد هستند. برخی فکر می کنند که افزایش جمعیت یک مشکل است ، اما یک ثابت است. تغییر آن غیرممکن است. “

پاسخ وی نشان می دهد که چرا واقعیت با رشد جمعیت مشکلی ندارد. نویسندگان ادعا می کنند که همه بشریت باید از استاندارد زندگی که امروزه یکی از ثروتمندترین میلیاردها نفر از آن برخوردار هستند برخوردار شود ، اما چگونه رشد جمعیت بر دستیابی به این استاندارد زندگی ، استفاده از منابع ، تنوع زیستی و کربن جهانی تأثیر می گذارد. آلایندگی در نظر نمی گیرد که چه تاثیری خواهد داشت. به گفته مسیح و همکاران ، بشریت تأثیر بسیار زیادی در کاهش تنوع زیستی ، حتی در سطح جمعیت و نرخ رشد فعلی دارد ، که در آینده با تولید ثروت و مصرف منابع ، در آینده نیز شدیدتر خواهد شد. برخی از محققان استدلال می کنند برای مقابله با تغییرات آب و هوایی که نزدیک به برابر است ، نه تنها باید از رد پای کربن امروزی کاسته شود بلکه باید از جمعیت نیز کاسته شود تا ردپای کربن در آینده کاهش یابد.

رشد جمعیت و کاهش منابع جهانی فقط اعداد نیستند ، بلکه مسئله عدالت اجتماعی نیز هستند. پاول ارلیچ در کتاب 1960 خود با آنا ارلیچ ، کلاسیک که اغلب اشتباه درک می شود “بمب جمعیت” ، استدلال کرد که “نابودی کره زمین ترکیبی از جمعیت زیاد و مصرف بیش از حد ثروتمندان است.” واقعیت ها نمودارهای زیادی را برای کاهش نابرابری بین کشورها و قاره ها نشان می دهد ، اما یک نمودار برای افزایش نابرابری در کشورها نیست. (داده های بی شماری در این مورد وجود دارد ، از جمله گزارش سالانه نابرابری جهانی).

به طور خلاصه ، آنچه که من از واقعیت احساس می کنم “دوسویه” است. من نمی توانم انرژی و اشتیاق آنها را تحسین کنم ، که از طریق آمارهای مختلف مانند پیشرفت انسان ، واکسن ها ، تحصیلات و طول عمر ، که این کتاب نشان می دهد ، آشکار می شود. اگر عنوان این کتاب “واقعیت: تغییر مثبت در جهان” بود ، من خیلی عصبانی نمی شدم.

اما کامل بودن حقایق فقط اشتباه در انتخاب آمار مغرضانه نبود. موضوع بارز کتاب ، مانند رشد جمعیت جهان ، نیز گمراه کننده است. آنها استدلال می كنند كه رشد 50 درصدی جمعیت در پایان این قرن با توجه به تعداد كودكان امروزی تعیین می شود و با سیاست های دولت قابل تغییر نیست و در سال 2100 راكد خواهد بود. . بلکه گزارش ها می گویند که سطح باروری در دهه های آینده برای رشد جمعیت در آینده بسیار مهم خواهد بود. در این موضوع و بسیاری از موضوعات دیگر ، واقعیت از جبرگرایی توسعه اقتصادی پیروی می کند. به عنوان مثال ، در افغانستان و سایر کشورهای آسیایی ، “جنسیت گرایی مرد محور” مانند این است که بگوییم “همان ارزشهای مردسالارانه که فقط 60 سال پیش در سوئد وجود داشته است ، با توسعه اجتماعی و اقتصادی از بین خواهد رفت.” توسعه اقتصادی تعیین کننده همه چیز است ، نه فرهنگ ، هویت ، دین ، ​​آداب و رسوم ، قوانین و نهادهای دولتی.

شهرت جایزه نوبل به دلیل رسوایی های متعدد انجمن سلطنتی سوئد در 18-2017 و عدم پیوند مصنوعی اعضای بدن در انستیتوی کارولینسکا خدشه دار شد. بنیاد نوبل از نام روزلینگ در رویدادهای مختلف به عنوان راهی برای بازیابی مجدد نفوذ استفاده کرد و باعث شد همه دانش آموزان سوئدی هنگام فارغ التحصیلی از دبیرستان حقایقی را دریافت کنند. با این حال ، گسترش جهان بینی یک فرد مشهور دور از هدف اصلی بنیاد نوبل برای یافتن و پاداش دادن به بهترین محققان دانشگاهی است. ارتباط نزدیک بنیاد نوبل با واقعیت می تواند اقدامی باشد که دوباره اعتبار علمی آن را لکه دار می کند.

قسمت 1



[ad_2]

By kpD56

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *